ستاره حکیمی

داستان یونا

من ستاره حکیمی هستم
مادرِ دستبافته‌های گلیمی یونا

رشته صنایع‌دستی را در دانشگاه الزهرا خوندم

این هنر رو اولین بار در سال ٩١ از یه دوست هم‌اتاقی تو خوابگاه یاد گرفتم و خیلی به شدت عاشق بافتن شدم
می‌تونستم ساعت‌ها ببافم و فکر و خیال کنم و ایده بپرورونم تو سرم ...

در طول تحصیل کم‌وبیش مشغول بافتن بودم ...
بعد از فارغ‌التحصیلی یک سال کارمند یه شرکت خصوصی بودم که کارم هیچ ربطی به رشته‌ام و حرفه‌ای که توش درس خونده بودم نداشت!
بعد از یکسال فهمیدم اینجا جای من نیست.
انگیزه دیگه‌ای که این تصمیم رو برام جدی‌تر کرده بود، سفر رفتن بود؛ من عاشق سفر رفتن هستم و زندگی کارمندی خیلی دست‌و‌پامو بسته بود.
این شد که تصمیم کبری رو گرفتم و از زندگی کارمندی خود را رهانیدم ...
این صفحه قبل از کارمندی من وجود داشت ولی فعال نبود. از آذر ١٣٩۶ به صفحه به‌صورت جدی فعالیت خودش را آغاز کرد ...
و تا به اینجا که در خدمت شما هستم چه داستان‌ها که رقم خورد